خورشید من تو هستی در کوچه های باران/بر من بتاب ای دوست خیسم در این بیابان
امید من تو هستی در این سرای پوچی/سردرگمم در این دشت سوی توام خرامان
هر لحظه با تو خواهم میخانه و سبو را/راهت به من ببستند این دسته ی خرابان
گرچه ندیده ای دوست در این سرا حبیبی/بنگر که گر بیابی از یک شوی هزاران
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت